کد مطلب:174258 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:339

بقای شریعت اسلام




*



او كشته شد كه دین خدا جاودان شود جان جهان فداش كه بی مثل و گوهر است

*



جان جهان فداش كه بی مثل و گوهر است جان جهان فداش كه بی مثل و گوهر است



اوضاع عمومی اسلام و مسلمین بسیار ناراحت كننده بود . فعالیت ها و تبلیغات مسموم بنی امیه علیه حضرت علی (ع) و خاندانش ، و نیز تحریفات و بدعتهایی كه زیركانه در اسلام داخل كرده بودند، شرایط را جهت نابودی اسلام و محو نام حضرت محمد (ص) آماده كرده بود. خلافت الهی به حكمت سلطنتی و دیكتاتوری تبدیل شده بود . روح شریعت اسلام یعنی پرهیزگاری و عدالت، در اجتماع دیده نمی شد و از احكام اجتماعی دین فقط جمعه و جماعت، آن هم به صورت تشریفات وجود داشت؛ و گاهی همین صورت تشریفاتی نیز به بدعت و بلكه فسق و فجور می گرایید . اكثر قریب به اتفاق نسل مسلمان كه آن روزها در شبه جزیره عربستان زندگی می كرد، در پایان خلافت عمر متولد و در عصر عثمان پرورش یافته و در آغاز حكومت معاویه وارد اجتماع شده بودند، لذا پیامبر اكرم (ص) را زیارت نكرده و شاید بتوان گفت مقام و منزلت خاندان وحی را درك نكرده بودند.



در رأس جامعه ای كه دچار بی ارادگی و ضعف نفس شده بود، حاكمی فاسق و فاجر چون یزید لقب شریف امیرالمؤمنین و خلیفه مسلمین را به ناحق با خود یدك می كشید. یك جوان قمار باز و شرابخوار، بی بند و بار و صد در صد اهل دنیا و خوشگذرانیهای آن بر مردم حكومت می كرد یك مغز الكلی كه از نظر افكار ، نسبت به اسلام و مقدسات اسلام كمترین عقیده ای نداشت، و میمون بازی و هوسبازی از كارها و تفریحات روزانه اش بود انسانهای خطرناك و دنیا طلب به فرمان او در تمام استانها و شهرستانها بر اوضاع مسلط و بر دوش مسلمانان سوار بودند.



در چنین وضع خطرناك و دردناكی ، امام حسین (ع) پای فشرد و عزم جهاد راسخ كرد و با تعداد معدودی از یاران ، همراه با زنان و كودكان به استقامت برخاست، و چنین فریاد كرد: «آیا نمی بینید كه به حق عمل نمی شود و از باطل نهی نمی شود؟ در این هنگام باید شخص مؤمن حقا و واقعاً طالب لقای پروردگارش باشد» (1).





*



اگر دیدی كه نابینا و چاه است اگر خاموش بنشینی گناه است

*



اگر خاموش بنشینی گناه است





باری، مقاومت و پایداری سیدالشهدا (ع) بود كه شریعت اسلام را بعد از اینكه در اثر طغیان معاویه و جور و بیداد او رو به اضمحلال گذارده بود، و تغییر و تبدیلی كه او و پسر ناخلفش یزید در این دین بنا گذاشته و اساس دیانت را متزلزل بلكه مشرف به انهدام نموده بودند نجات بخشید. نهضت این بزرگوار و قیام نیرومندانه اش، بقای دین را باعث گردیده، و با خون خود و اصحاب و یارانش ،گلستان دین را آبیاری و نهال گلستان شریعت را سرسبز و شاداب نمودند . اگر نهضت مقدس حسین نبود از اسلام به غیر از اسلام اموی و از دین جز دین یزیدی و دین تشریفاتی چیزی باقی نمانده بود .



«مقرم» در كتاب مقتل خود می نویسد: نهضت حسین (ع) جزء اخیر از علت تامه جهت استحكام مبانی دین بوده، به طوری كه این نهضت ، بین دعوت حق و حملات باطل، تفرقه و جدایی انداخته ، حق و باطل را از یكدیگر جدا نمود . لذا گفته شده است : دین را وجود مقدس محمد ی شروع نموده و بقای آن به واسطه وجود مبارك امام حسین (ع)تداوم یافت . «الاسلام نبوی الحدوث و حسینی البقاء» (2)



این بركت بزرگ كه به خاطر وجود شریف حضرت سیدالشهدا (ع) است، از تفسیر بعضی احادیث نبوی نیز به دست می آید، از جمله این حدیث معروف شریف كه فرمود: «حسین منی و انا من حسین» (3).



حسین از من است و من نیز از حسینم .





*



بفرمود احمد شه عالمین حسین از منست و منم از حسین

*



حسین از منست و منم از حسین حسین از منست و منم از حسین



بدین معنی كه امام حسین (ع) سبط آن رسول گرامی بوده و از زبان مبارك نبوت و انگشت ابهام مقام رسالت تغذیه نموده و رشد و نمای او از شیره جان نبی اكرم (ص) بوده است ، و از طرفی پیامبر از امام حسین است زیرا دین آن رسول خاتم ، به واسطه امام حسین و فداكاری و جان نثاری او به جهان و جهانیان نفوذ كرده و تجلیات و نورافشانی و گیتی شناسی خود را بعد از وفات پیغمبر معظم، به وسیله شهادت و جانبازی و از مال و عیال گذاشتن این بزرگوار به عالمیان جلوه و ظهور داده است .



«واشنگتن ایروینك» مورخ آمریكایی گوید: «برای امام حسین (ع) ممكن بود كه زندگی خود را با تسلیم شدن به اراده یزید نجات بخشد، لیكن مسئولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمی داد كه او یزید را به عنوان خلافت بشناسد . او بزودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشك و در روی ریگهای تفتیده عربستان روح حسین فنا ناپذیر است . ای پهلوان و ای نمونه شجاعت و ای شهسوار من، ای حسین ». (4)



خون او تفسیر اسلام مبین منجی و احیاگر شرع است و دین(5)


1- بحارالانوار , علامهء مجلسي , ج 44 ص 381



2. نقل از كتاب <زندگاني حضرت ابي عبدالله الحسين > ابوالقاسم سحاب , ص 22



3. كشف الغمة , علامه اربلي , ج 2 ص 6



4. به نقل از كتاب <درسي كه حسين (ع ) به انسانها آموخت > شهيد هاشمي نژاد, ص 4



5. ـ بيتي از نگارنده .